از مغزتان چه می دانید؟(بخش اول)



نويسندگان
جدیدترین مطالب

مغز شما انسان ها در حقیقت یک معمایی است که تنها خودش می تواند خودش را حل کند! اطلاعات ما انسان ها نسبت به مغز بسیار ناچیز است و مغز مهم ترین و پیچیده ترین عضو از اعضای بدن انسان ها می باشد. تحقیقات نشان داده است که مغز انسان دارای روابط و بخش های بسیار بسیار پیچیده ای می باشد و مسئولیت تمام افکار و احساساتی را که به ما دست می دهد بر عهده دارد. تمام چیزهایی که می بینیم در مغزمان تجزیه و تحلیل می شود و در صورتی که اطلاعاتی که از چشمانمان به مغزمان می رود در آنجا مورد تجزیه و تحلیل قرار نگیرند نمی توانیم انتظار داشته باشیم که آن ها را درک کنیم! همچنین تمام صداهایی که با گوشمان می شنویم هم در مغزمان مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد و بنابراین در صورتی که مغزمان نتواند به درستی صداهایی را که می شنویم تجزیه و تحلیل نکند در حقیقت هیچ صدایی به گوشمان نمی رسد! همچنین حواس دیگرمان هم با مغز کار می کنند. به عنوان مثال وقتی که بویی می شنویم این بو به مغز می رود و مغزمان آن را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد و در نتیجه ما احساس می کنیم که بوی خاصی را شنیده ایم. بنابراین در صورتی که مغزمان بوها را تجزیه و تحلیل نکند در صورتی که در یک گلستانی قرار داشته باشیم و شروع به بو کردن گل های خوشبوی صحرایی بکنیم به هیچ عنوان بویی نخواهیم شنید! بنابراین بهتر است بگوییم ما با چشممان نمی بینیم بلکه با مغزمان می بینیم! ما با گوشمان نمی شنویم بلکه با مغزمان می شنویم! ما ما بینیمان بوها را احساس نمی کنیم بلکه با مغزمان این کار را می کنیم! و غیره.

بنابراین این مغز ماست که کنترل کننده تمام احساساتی که می کنیم و تمام فکرهایی که می کنیم است. مغز شما یک سیستم عصبی است که شامل دستگاه های بسیار بسیار پیچیده ای می باشد که بزرگترین و پیشرفته ترین کامپیوترهای دنیا در مقابل سیستمی که در مغز انسان وجود دارد بسیار ناچیز به نظر می رسند. در هر ثانیه ای که می گذرد، مغز ما به میزان بسیار زیادی اطلاعات را دریافت می کند که مربوط به بخش های مختلف هستند. این اطلاعات بلافاصله در مغز ما مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرند و بنابراین باعث می شوند که ما انسان ها نتیجه گیری هایی بکنیم. علاوه بر همه این ها احساساتی مانند احساس تشنگی و یا احساس گرسنگی و یا احساساتی مانند این ها همگی در مغز شما ریشه دارند و شما برای این که بتوانید این احساسات را درک کنید نیاز به مغز دارید. به عنوان مثال وقتی که بدن شما دچار کم آبی می شود مغز شما به شما علامت می دهد که به آب نیاز دارید و بنابراین شما احساس تشنگی می کنید!

اما این مغز پیچیده شما چگونه کار می کند؟ چگونه می توان سر از کار این سیستم بسیار پیچیده و پیشرفته به نام مغز درآورد؟ راز مغز را چگونه می توان کشف کرد؟ حقیقت این است که اطلاعاتی که ما از مغز داریم هنوز هم نسبت به آنچه که باید بدانیم بسیار بسیار ابتدایی و ناچیز است. علم هنوز به جایی نرسیده که به اندازه کافی درباره مغز اطلاعاتی به ما ارایه دهد. ولی مسلما درباره عملکرد ابتدایی مغز و این که ساختار کلی آن چگونه می باشد اطلاعات زیادی در دسترس داریم. در ادامه این پست سعی می کنیم تا شما را با اطلاعاتی عمومی و کلی درباره چگونگی کارکرد مغز و سیستم کلی که مغز بر اساس آن تشکیل شده است آشنا کنیم.

 

مغز شما مهم ترین بخش از بدن شما می باشد که در صورتی که شما یک فرد بالغ باشید وزنی برابر با حدودا 1.4 کیلوگرم دارد. این عضو از بدن قدرتی برابر با قدرت بزرگترین کامپیوترهایی را که تا کنون اختراع شده اند دارد و خیلی جالب است که بدانید تقریبا 60 درصد از جرم مغز از چربی تشکیل شده است! در این مغز 1.4 کیلوگرمی انسان ها قدرت تمام تصمیم گیری های انسانی و همچنین قدرت پردازشی برای تمام پردازش هایی که برای انسان ها مورد نیاز است وجود دارد. همچنین جالب است بدانید که تمام تصمیم گیری هایی که شما با استفاده از این مغز انجام می دهید و همچنین تمام فرآیندهایی که در مغزتان انجام می گیرد میزان خیلی کمی انرژی مصرف می کنند! بر خلاف تصور بسیاری از افراد که فکر می کنند تصمیم گرفتن در مغز به دلیل این که یک فرآیند پیچیده می باشد نیازمند مصرف کردن میزان زیادی انرژی می باشد در حقیقت تمام تصمیم گیری های شما و تمام فرآیندهایی که در مغز شما ایجاد می شود در مجموع چیزی حدود 20 درصد از کل انرژی را که در بدنتان وجود دارد به خودشان اختصاص می دهند! یعنی وقتی که در مغز شما پدیده تصمیم گیری انجام می شود و یا وقتی که مغز شما برای این که پردازش انجام دهد فعالیت می کند شما در مجموع برای تمام این فعالیت ها 20 درصد از اکسیژنی را که در خونتان وجود دارد و همچنین 20 درصد از تمام انرژی را که در بدنتان وجود دارد مصرف می کنید!

هنگامی که شما به عنوان یک نوزاد به دنیا می آیید اولین و بهترین عضو بدن شما مغز شما می باشد. علت این موضوع این است که یک نوزاد باید چیزهای زیادی را یاد بگیرد و بنابراین برای این کار نیاز به یک مغز بزرگ دارد! در حقیقت حقیقاتی که دانشمندان انجام داده اند نسان داده است که مغز شما در طول همان سال اول زندگیتان بیشترین رشد خودش را می کند! در حقیقت از لحظه ای که شما به دنیا می آیید تا لحظه ای که سن شما به 1 سالگی می رسد مغز شما نسبت به زمان تولد 3 برابر می شود! جالب است بدانید که وقتی که شما به سن بزرگسالی می رسید مغز شما از نظر اندازه دیگر تغییری نمی کند و یا حتی کوچکتر هم می شود!

البته باید به این نکته توجه داشته باشید که بر خلاف تصور بسیاری از افراد که فکر می کنند افرادی که از دیگران باهوش تر هستند افرادی هستند که مغز آن ها از نظر فیزکی بزرگتر می باشد به هیچ عنوان این گونه نیست! در حقیقت انسان هایی که دارای مغز بزرگی دارند به هیچ عنوان از نظر توانایی های ذهنی و فکری برتری نسبت به آن هایی که مغز کوچکی ندارند نیستند! در حقیقت تحقیقات نشان داده است که میان اندازه ای که مغز ما انسان ها دارد و میزان هوش و توانایی ما انسان ها هیچ ارتباطی وجود ندارد. به طور کلی تحقیقاتی که در این رابطه انجام گرفته نشان داده است که اثر اندازه ظاهری مغز بر روی میزان هوش ما انسان ها چیزی کمتر از 10 درصد است (که با توجه به عوامل دیگری که در این رابطه تاثیر دارند می توان گفت که اندازه مغز اثری بر روی بالا یا پایین بودن میزان هوش ندارد)

تحقیقات دانشمندان همچنین نشان داده است که مغز انسان ها را می توان به نواحی مختلفی تقسیم بندی کرد. در حقیقت مغز همه انسان ها را می توان به دو بخش نیمکره سمت راست و نیمکره سمت چپ تقسیم بندی کرد. این دو بخش بخش هایی تقریبا مشابه با هم هستند (ولی با هم شبیه نیستند) که با استفاده از یک رشته عصبی بسیار حساس به همدیگر ارتباط پیدا می کنند. بنابراین بر خلاف تصور عموم مردم مغز انسان ها به طور کلی به عنوان یک مجموعه هماهنگ کار نمی کند (البته با این که خروجی آن یک مجموعه هماهنگ است!) بلکه در دو بخش عمده کار می کند که یکی از آن ها بخش سمت راست و دیگری بخش سمت چپ می باشند. نکته خیلی جالبتر درباره نیمکره های مغزی این است که این نیمکره ها معمولا کارهایی را انجام می دهند که مربوط به بخش دیگر بدن است! به عنوان مثال نیمکره مغزی سمت راست شما کارهایی را می کند که مربوط به بخش های سمت چپی بدن شماست و نیمکره سمت چپی کارهایی را می کند که مربوط به بخش سمت راستی شماست! به عنوان مثال، نیکره سمت راست مغز شما مسئولیت هایچه هایی را دارد که در بخش سمت چپ شما قرار  گرفته اند و نیمکره سمت چپ مغز شما هم مسئولیت ماهیچه هایی را دارد که در بخش سمت راست شما قرار گرفته اند! ممکن است به نظر شما این که نیمکره چپیتان سمت راست بدنتان و نیمکره راستیتان سمت چپ بدنتان را کنترل نماید کمی عجیب و گیج کننده به نظر برسد ولی حقیقت این است که مغز شما به خوبی می داند که چگونه این کار را انجام دهد!

البته همان طور که اشاره شد با این که مغز به دو نیمکره مختلف تقسیم می شود ولی وقتی که صحبت از تصمیم گیری ها و یا بخش های احساسی باشد هر دو نیمکره مغز مانند همدیگر به عنوان یک کل بسیار قدرتمند عمل می کنند. البته حتی در این مواقع نیز میان نیمکره راست مغز و نیمکره چپ مغز اختلافات زیادی وجود دارد. در حقیقت افرادی که بیشتر به کارهای هنری علاقه مندند و می خواهند تا از مغزشان برای انجام دادن کارهای هنری استفاده کنند افرادی هستند که بیشتر از نیمکره سمت چپ مغزشان استفاده می کنند! این در صورتی است که افرادی که از مغزشان برای انجام کارهایی مانند تجزیه و تحلیل های منطقی و انجام دادن عملیات ریاضی و منطقی استفاده می کنند افرادی هستند که معمولا از سمت راست مغزشان استفاده می کنند!

مغز شما مانند یک کامپیوتر شگفت انگیز و بسیار بسیار قوی عمل می کند. مغز شما می تواند در مدت زمان هایی بسیار کمی میزان زیادی از اطلاعات را که به آن وارد می شود مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. البته از همه این ها گذشته، مغز شما این قابلیت را هم دارد که خروجی های خودش را در مدت بسیار کوتاهی به صورت حسی به شما نشان دهد. به عنوان مثال در صورتی که شما دست خودتان را به سمت آتش ببرید این مغز شماست که به سرعت به شما علامت می دهد که دستتان در حال سوختن است و در حقیقت این احساس درد ناشی از سوختن به دلیل واکنش های سریعی ایجاد می شود که مغز شما به شما می دهد.

مغز شما به طور کلی از سه بخش عمده تشکیل شده است:

بخش اول

این بخش از مغز شما در حقیقت بزرگترین بخش از مغز می باشد. حقیقت این است که جرمی که این بخش از مغز شما اشغال می کند چیزی برابر با 85 درصد از کل جرم مغزتان می باشد! این بخش در حقیقت مهم ترین و اساسی ترین بخش از مغز شما هم می باشد و شما با استفاده از این بخش می توانید مسئولیت تمام احساسات و حرکات را برعهده داشته باشید. در حقیقت این بخش از مغز شما همچنین مسئولیت تصمیم گیری هایی که می کنید نیز می باشد. علاوه بر همه این ها در این بخش از مغز شما کارهایی مثل پردازش ها و تجزیه و تحلیل های ریاضی نیز انجام می شود. علاوه بر آن مسئولیت احساساتی که به شما دست می دهد نیز به عهده این بخش از مغز شما می باشد. از همه این ها گذشته، این بخش از مغز شما همچنین می تواند مسئولیت یادگیری را نیز بر عهده بگیرد و شما با استفاده از این بخش از مغزتان می توانید چیزهای جدیدی را یاد بگیرید. بنابراین می توان گفت که اکثر کارهای کلیدی که در مغز انسان انجام می شود مربوط به این بخش می باشند.

بخش دوم

بخش دوم از مغز شما مربوط به انجام کارهای حیاتی بدن  می باشد. این بخش نسبت به بخش اول بسیار کوچکتر می باشد و کارهایی هم که در این بخش از مغز شما انجام می گیرد نسبت به بخش اول بسیار کمتر می باشند. در حقیقت مسئولیت اساسی که این بخش از مغز بر عهده می گیرد حفظ تعادل شما می باشد. البته با وجود این که حفظ کردن تعادل ممکن است در نگاه شما نسبت به کارهای که در بخش اول مغز انجام می شود پیش پا افتاده بیاید ولی حقیقت این است که همین هم وظیفه کمی نیست! (برای این که این موضوع را باور کنید فقط یک لحظه تصور کنید که نمی توانید تعادل خودتان را حفظ کنید و آن گاه به این موضوع خواهید رسید!!!!)
این بخش از مغز نه تنها مسئولیت تعادل در بدن شما را برعهده دارد بلکه مسئولیت انجام کارهای دیگری نیز مانند نفس کشیدن شما (که فرآیندی کاملا غیر اختیاری می باشد) و یا مسئولیت ادامه دادن ضربان قلب (که آن هم کاملا غیر ارادی می باشد و شما نمی توانید با اراده خودتان ضربان قلب خودتان را متوقف کنید!!!) و یا زنده نگه داشتن شما (که مربوط به فرآیندهای فیزیکی و شیمیایی می شود که در بدن شما ایجاد می شود) را نیز عهده دار می باشد. علاوه بر همه این ها، این بخش از مغز مسئولیت سرفه کردن و یا عطسه کردن و یا هضم کردن و بلعیدن غذا را دارد.

بخش سوم:

بخش سوم مغز شما هم مسئولیت انتقال دادن های علایم احساسی به بدن می باشد. به عنوان مثال در صورتی که شما سوزنی را در دستان خودتان بکنید علایمی که به مغز شما می رود و باعث می شود که شما درد را احساس کنید مربوط به این بخش می باشد. همچنین در صورتی که شما احساس خواب آلودگی کنید (که ناشی از خستگی بدن است) این احساس از سمت مغز شما به شما می رسد و این بخش سوم مغز است که مسئولیت انتقال دادن چنین احساسی را به شما دارد. بنابراین در صورتی که شما خسته باشید در صورتی که این بخش از مغزتان فعالیتی نکند نمی توانید خستگی را احساس کنید و بنابراین ممکن است باز هم به فعالیت ادامه دهید! همچنین در صورتی که گرسنه باشید در صورتی که این بخش از مغز شما وجود نداشته باشد شما نمی توانید چنین احساسی را داشته باشید و بنابراین به احتمال زیاد با این که بدنتان به غذا احتیاج دارد چیزی نمی خورید و بنابراین این موضوع می تواند تاثیرات زیادی بر  روی شما داشته باشد. بنابراین این بخش نیز مانند دو بخش اولی که به آن ها اشاره شد وظیفه سنگینی را برعهده دارد.

به طور کلی مغز شما مهم ترین کارهایی را که در بدن شما انجام می شود را انجام می دهدو می توان گفت که به نوعی فرمانروای بدن شما می باشد. در صورتی که تنها یکی از بخش های کوچک در هرکدام از این سه قسمت از مغز شما از کار بیفتند شما بدون تردید با اختلالات جدی روبرو خواهید شد...

مغز شما چگونه کار می کند و چگونه ارتباط برقرار می کند؟

 

هنگامی که به مغز فکر می کنید یکی از مهم ترین سوالاتی که به ذهنتان می آید این است که مغز ما چگونه می تواند با دیگر اعضای بدن ارتباط برقرار کند. به عنوان مثال در همین مورد گرسنگی، وقتی که بدن ما به غذا نیاز دارد مغز ما چه نقشی بازی می کند؟ در حقیقت مغز ما چگونه می تواند این ارتباط را با معده ما و یا دیگر اعضای بدن ما برقرار کند تا به این روش به ما اعلام کند که گرسنه هستیم؟ حقیقت این است که چنین ارتباطی با استفاده از شیوه های مختلف و پیچیده ایجاد می شود. ارتباطاتی که ممکن است درک کردن آن ها بسیار سخت باشد. در حقیقت مغز ما برای این که با دیگر اعضای بدن ما ارتباط داشته باشد از شیوه های مختلف ارتباطات سلولی و نورونی استفاده می کند. سلول های مختلف با استفاده از سیستم های بسیار بسیار پیچیده پیام هایی عصبی را به مغز ما می رسانند و مغز ما می تواند از طریق این پیام ها و تجزیه و تحلیل کردن آن ها به نتیجه های مورد نظر برسد.

حقیقت این است که ما انسان ها به صورت خودآگاه تنها از 10 درصد از کل کاری که مغز ما برای ما انجام می دهد استفاده می کنیم! در حقیقت وقتی که فکر می کنیم و یا وقتی که سعی می کنیم تا اطلاعات را تجزیه و تحلیل کنیم و یا حتی وقتی که شدیدا احساساتی می شویم و به خنده می افتیم و یا این که گریه می کنیم تنها از 10 درصد از آن استفاده کرده ایم! بقیه کاری که مغزمان انجام می دهد کاری است که به صورت ناخودآگاه انجام می گیرد! اصلا کار مغز هم همین است! مغز باید کاری کند که بدن ما اداره شود و برای این اداره کردن بدن نیاز است که تمام مدت شبانه روز به فعالیت بپردازد! در حقیقت مغز ما به گونه ای است که تمام 24 ساعت شبانه روز را (حتی زمانی که در خواب هستیم) به انجام فعالیت های مختلف می پردازد و به همین دلیل هم هست که ما انسان ها می توانیم نفس بکشیم و یا می توانیم غذا بخوریم و یا قلب ما از تپش باز نمی ایستد و غیره. اگر مغز ما تنها یک ثانیه استراحت می کرد ممکن بود هیچ کدام از این کارهایی که به نظر ما کاملا عادی است را انجام نمی دادیم! به عنوان مثال در صورتی که مغز ما از کار می افتاد دیگر نفس کشیدن هم از یادمان می رفت! مغز ما چنین دستگاه پیچیده ای است که می تواند تمام این فعالیت ها را سازماندهی کند. در حقیقت مغز ما حتی از بهترین و پیشرفته ترین دستگاه ها و کامپیوترهایی که در دنیا وجود دارد پیچیده تر و فعال تر می باشد. مغز ما این توانایی را دارد که حجم بسیار بسیار بسیار بالایی از اطلاعات را تنها در مدت زمان یک ثانیه پردازش و تجزیه و تحلیل کند! مغز ما می تواند این کار را سریعتر از یک کامپیوتر انجام دهد. تحقیقاتی که در این زمینه انجام گرفته نشان داده است که مغز انسان ها این توانایی را دارد که اطلاعات را به اندازه ای تقریبا برابر با 16 برابر بزرگترین کامپیوترهایی که در دنیا وجود دارند انجام دهد و میزان اطلاعاتی که بزرگترین کامپیوترهای دنیا می توانند ویرایش کنند "خیلی" زیاد است و برای این که بفهمید مغز چقدر توانایی دارد باید این عدد را در عدد 10 یا 16 ضرب کنید!

پردازش اطلاعات در مغز به شیوه مخصوص انجام می گیرد (که با شیوه ای که در کامپیوترها انجام می شود متفاوت می باشد!) در حقیقت در مغز انسان ها پردازش اطلاعات با استفاده از حرکت کردن سریع این اطلاعات در اطراف مغز انجام می شود. البته با این که سرعتی که اطلاعات در مغز از یک نقطه به نقطه دیگر می روند کمی متفاوت است ولی تخمین زده می شود که سرعتی که این اطلاعات با آن در مغز انسان ها جابجا می شوند چیزی برابر با 402 کیلومتر بر ساعت است! به عبارت دیگر اطلاعاتی که به عنوان اطلاعات وروردی به مغز ما وارد شده اند و قرار است که در مغز ما مورد پردازش قرار بگیرند اطلاعاتی هستند که در مغز ما با سرعتی برابر با 402 کیلومتر بر ساعت حرکت می کنند و در بخش های مختلف مغز جابجا می شوند و از یک طرف مغز به طرف دیگری می روند. بنابراین هم اکنون که در حال خواندن این نوشته هستید باید بدانید که در همین چند ثانیه میزان زیادی از اطلاعاتی که در مغز شما بوده اند توسط نورون هایی که در مغز هستند به بخش های مختلف جابجا شده اند و سرعت انتقال اطلاعات در مغز شما تقریبا 400 کیلومتر بر ساعت بوده است! به این معنی که "صفر و یک" هایی که حامل اطلاعات مختلف در مغز شما هستند با سرعت بیش از 400 کیلومتر در ساعت در بخش های مختلف مغز شما جابجا شده اند.

ممکن است به ذهنتان برسد که چطور چنین چیزی ممکن است؟ مگر ممکن است که در مغز ما انسان ها که تنها یک تکه کوچک به جرم 1.4 کیلوگرم است حجم عظیمی از اطلاعات با چنین سرعتی جابجا شوند؟ پاسخ سوال شما "بلی" است! بله مغز شما این توانایی را دارد که اطلاعات را با همین سرعت در سر شما جابجا کند. مغز انسان ها این کار را با استفاده از "نورون" ها می کند! نورون ها را در حقیقت می توان وسایل ارتباطاتی دانست که در آن ها مغز انسان ها اطلاعات را جابجا می کند. تحقیقات نشان داده است که به طور کلی تقریبا هزار میلیارد نورون در مغز انسان وجود دارد که مسئول جابجا کردن اطلاعات می باشند. عدد مذکور برابر با 100000000000 می باشد!!! این نورون ها سلول هایی هستند که مربوط به مغز شما می باشند و این توانایی را دارند که از طریق سیگنال های شیمیایی و الکتریکی با نورون های دیگر ارتباط برقرار کنند و از این طریق اطلاعات را جابجا کنند.

نورون هایی که در مغز شما وجود دارند در حقیقت از جنس سلول می باشند. آن ها سلول هستند ولی دارای خصوصیاتی منحصر به فرد می باشند. این خصوصیات منحصر به فرد باعث می شود که آن ها از دیگر سلول ها متمایز شوند. در حقیقت این خصوصیات منحصر به فرد است که باعث می شود آن ها بتوانند مغز ما را تبدیل به یک ابرکامپیوتری بکنند که تمام فعالیت های بدنمان را تحت پوشش قرار می دهد! نورون ها دارای لایه های مختلف و همچنین شاخه های مخصوصی هستند که این شاخه ها به یکی از پایانه ها به نام دندریت ختم می شود و به یکی دیگر از پایانه ها به نام آکسون ختم می شود. دندریت ها وظیفه دارند که اطلاعاتی را که بوسیله سیگنال های شیمیایی و فیزیکی به سمتشان آمده است دریافت کنند و آن ها را به نورون ها بدهند. آکسون ها نیز که در آن سو قرار گرفته اند وظیفه دارند که این اطلاعات را از طرف نورون هایی که قرار است بفرستند به نورون هایی که قرار است این اطلاعات را دریافت کنند و در بخش های دیگر مغز وجود دارند ارسال کنند. این فرایند ارسال کردن و دریافت کردن داده ها از طریق این نورون ها اعجاز مغز را ممکن می کند!

همچنین در میان این نورون ها فضاهایی نیز وجود دارند که به این فضاها "سیناپسیس" گفته می شود. این فضاها به شیوه ای طراحی شده اند که نورون هایی که می خواهند اطلاعات را بفرستند بتوانند به راحتی اطلاعات را بفرستند بدون این که مشکلی ایجاد شود چراکه فرستادن و انتقال دادن اطلاعات برای مغز می تواند تاثیر بسیار زیادی بر روی کارکردن آن داشته باشد. در حقیقت این کار باید به شیوه ای دقیق انجام شود و در صورتی که این کار به خوبی انجام نشود احتمال این که اطلاعات بتوانند به خوبی به مغز برسند و بنابراین مغز ما بتواند به اندازه کافی پرکاربرد باشد که بدن را اداره کند وجود نخواهد داشت! تحقیقات نشان داده است که این فضاهایی که بین مغز هستند یکی از مهم ترین پارامترهایی هستند که می توانند تعیین کننده کیفیت کاری مغز باشند. نباید فراموش کرد که اطلاعات در مغز با سرعت بسیار زیادی حرکت می کنند و بنابراین در صورتی که کوچکترین مشکلی در کار ایجاد شود ممکن است مشکلات جدی برای مغز انسان و در نتیجه برای بدن انسان بوجود بیاید. بنابراین وجود این فضاها یکی از حساس ترین و مهم ترین پارامترهای موجود در مغز می باشد.

ولی درباره این که اطلاعات چگونه به مغز می رسند باید گفت که این اطلاعات توسط پیام رسان های مخصوصی به سمت مغز منتقل می شوند. این پیام رسان های مخصوص که آن ها را "نروترنسمیتر" یا "فرستنده نورونی" می نامند بخش هایی هستند که در تمام بخش های مختلف بدن انسان ها وجود دارد. وقتی که لازم بود، این اطلاعات با استفاده از این فرستنده ها به سمت مغز حرکت می کنند و باعث می شوند که مغز ما از اتفاقاتی که در بدن می افتد آگاه شود. به عنوان مثال در صورتی که شما احساس گرسنگی داشته باشید نروترنسمیترهایی که در درون معده شما قرار دارند و با مغز شما ارتباط دارند این احساس گرسنگی را از طریق سیگنال های الکتریکی و شیمایی به مغز شما می فرستند و باعث می شوند که مغز شما بتواند این اطلاعات را دریافت کند. وقتی که مغز شما این اطلاعات را دریافت کند متوجه می شود که شما گرسنه هستید.  بنابراین مغز شما بعد از  بررسی این اطلاعات تصمیم می گیرد که این سیگنال گرسنگی را به شما اعمال کند و نتیجه این موضوع این می شود که شما احساس می کنید که مدتی است غذا نخورده اید و احتیاج به خوردن دارید و گرسنه هستید!



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ پنج شنبه 16 ارديبهشت 1400 ] [ 12:25 ] [ شکوهی ]

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشیو مطالب
امکانات وب
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت: